ندیدم در جهان کامی دریغا |
|
بماندم بیسرانجامی دریغا |
گوارنده نشد از خوان گیتی |
|
مرا جز غصهآشامی دریغا |
نشد از بزم وصل خوبرویان |
|
نصیب بخت من جامی دریغا |
مرا دور از رخ دلدار دردی است |
|
که آن را نیست آرامی دریغا |
فرو شد روز عمر و بر نیامد |
|
از آن شیرین لبش کامی دریغا |
درین امید عمرم رفت کاخر: |
|
کند یادم به پیغامی دریغا |
چو وادیدم عراقی نزد آن دوست |
|
نمیارزد به دشنامی دریغا |
ارسال نظر برای این مطلب
این نظر توسط سارا در تاریخ 1394/04/25 و 0:38 دقیقه ارسال شده است | |||
ﺩﻟﻢ ﻧﻪ ﻋﺸﻖ ﻣﯿﺨﻮﺍﻫﺪﻧﻪ ﺩﺭﻭﻍ ﻫﺎﯼ ﻗﺸﻨﮓﻧﻪ ﺳﮑﻮﺕ ﺗﻠﺦ ﺷﺎﻋﺮﺍﻧﻪﻧﻪ ﺍﺩﻋﺎﻫﺎﯼ ﺑﺰﺭﮒﻭ ﻧﻪ ﺑﺰﺭگیهای ﭘﺮ ﺍﺩﻋﺎ...
.ﺩﻟﻢ ﯾﮏ ﻓﻨﺠﺎﻥ ﻗﻬﻮﻩ ﺩﺍﻍ ﻣﯿﺨﻮﺍﻫﺪ ﻭﯾﮏ ﺩﻭﺳﺖﮐﻪ بتوان ﺑﺎ ﺍﻭ ﺣﺮﻑ ﺯﺩ ﻭﭘﺸﯿﻤﺎﻥ ﻧﺸﺪ! پاسخ : حاضرم سنگ صبورت باشم پاسخ : حاضرم سنگ صبورت باشم |
این نظر توسط سیدمهدی نقیب در تاریخ 1394/04/23 و 18:14 دقیقه ارسال شده است | |||
سلام
مرسی که به وبلاگم اومدی!!! یه درخواست دارم ازت: یه کد پاپ آپ بهت بدم...میذاریش توی قالب وبلاگت؟؟؟ میدونی پاپ آپ چیه؟؟؟ پاسخ : سلام
خواهش میکنم قابلی نداشت آره میدونم پاپ آپ چیه کد رو بفرست |
این نظر توسط سارا در تاریخ 1394/04/22 و 0:43 دقیقه ارسال شده است | |||
بسیار زیبا بود پاسخ : آنقدر درد درون را در خود ریختم
تا که خود با درد هستی سوز خود آمیختم تا جدا ماند من در من ز هر بیگانه از تو هم ای عشق بی فرجام من ،من بگریختم |
اطلاعات کاربری
لینک دوستان
آرشیو
پیوندهای روزانه
آمار سایت
کدهای اختصاصی