loading...
سنگ صبور2
تنها(مهرداد) بازدید : 359 دوشنبه 26 بهمن 1394 نظرات (1)

 

ناله از دوری آن کن که تو را می فهمد

عشق خود صرف همان کن که تو را می فهمد

درد دل،شعر قشنگ،این  همه احساس لطیف

به کسی این سه بیان کن که تو را می فهمد

نوجوانی و جوانی چو بهاریست به عمر

پای آن ، عمر خزان کن که تو را می فهمد

دل به هر بار غم و درد فرو می ریزد

به کسی پس نگران کن که تو را می فهمد

عاشقی سود ندارد به خدا من دیدم

پای آن یار زیان کن که تو را می فهمد

گر غمت خلق بدانند شماتت بکنند

پیش آن سرت عیان کن که تو را می فهمد

بگذر هر که دلش با تو نباشد برود

به کسی هی تو بمان کن که تو را می فهمد

 

 

 

 

 

 

ارسال نظر برای این مطلب
این نظر توسط گیتی رسائی در تاریخ 1394/11/26 و 21:04 دقیقه ارسال شده است

سلام بسیار بسیار پستتون زیباست . خواندم و لذت بردم مرسی که به دیدنم آمدید

امشب تپش های قلبم از عشق پیوندی توست

در این غزل شاعری کن وقت هنرمندی توست



شور تو افتاده در من، ای عشق، چشم تو روشن

نقاشی رنگ روغن چشم سمرقندی توست



ماهی و بکری و بومی، ارقام عشقت نجومی

معماری سبک رومی در استخوان بندی توست



غم در صدای تو جاری، این نغمه زیباست، آری

زیبا تر از صورت قاری لحن نهاوندی توست



وحی نگاه تو مبعث، دین منی پس از این پس

دور تو می گردم و بس، دور خداوندی توست



قلب من از ابتدایش وا شد به عشق تو پایش

پس مادری کن برایش محتاج فرزندی توست

پاسخ : سلام
سپاس از حضور سبز وشعر زیبایت سرکار خانم رسائی


کد امنیتی رفرش
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آمار سایت
  • کل مطالب : 112
  • کل نظرات : 144
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 1
  • آی پی امروز : 11
  • آی پی دیروز : 9
  • بازدید امروز : 38
  • باردید دیروز : 10
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 159
  • بازدید ماه : 553
  • بازدید سال : 3,157
  • بازدید کلی : 40,067
  • کدهای اختصاصی